ادبیات نظری تحقیق علل گرایش به مواد مخدر و روانگردان در قالب ورد قابل ویرایش.
تعداد صفحه : 24
بخشی از متن :
علل گرایش به مواد مخدر و روانگردان
مقدمه
از نظر فارماكولوژی اعتیاد عبارت است از حالت مقاومت اكتسابی كه در نتیجه استعمال متمادی دارو در بدن حاصل میشود به قسمی كه استعمال مكرر دارو موجب كاسته شدن اثرات تدریجی میگردد و پس از مدتی شخص میتواند مقادیر سمی دارو را در بدن بدون ناراحتی تحمل كند و در صورتی كه دارو به بدن نرسد اختلالات جسمی و روانی موسوم به سندروم محرومیت بروز میكند.عوامل فرهنگی - اجتماعی از جمله عوامل موثر در گسترش این پدیده است. اثر خرده فرهنگ، در پایین یا بالا بودن نرخ مصرف كنندگان موادمخدر، مورد مطالعه مردمشناسان فرهنگی است. مصرف موادمخدر در میان زنان، مردان، اقوام و نژادهای مختلف در سنین مختلف عمر و بر حسب پایگاه اجتماعی افراد متغیر است. متاسفانه اثر عوامل اجتماعی چندان مورد توجه مراكز درمانی قرار نگرفته است. اكثر درمانگران بر این باورند كه آمادگیهای بیولوژیكی افراد، آنها را به مصرف طولانی و مداوم سوق میدهد. این مواد برای كسانی كه آمادگی بیولوژیك ندارند، اعتیادآور نخواهد بود. از نظر آنان نقش عوامل فرهنگی - اجتماعی جنبه فرعی دارد. از دیدگاه جامعهشناختی، نقش خاستگاه اجتماعی و زمان خاصی كه فرد در آن قرار دارد، لازم است مورد توجه قرار گیرد. چگونگی دسترسی به مواد و هنجارهای اجتماعی موافق یا مخالف با مواد در مكانها و زمانهای مختلف فرق میكند. (ممتاز، 1381).
اینكه چرا در ایران مصرف كوكایین پایین است و مصرف تریاك بیشتر است. به احتمال زیاد به چگونگی دسترسی مردم به آن و هنجارهای گروههای مختلف اجتماعی مربوط میشود. به تدریج مصرف این گونه مواد از شكل مرسوم فرهنگی خارج شده و مصرف كنندگان به دفعات بیش از اندازه در شرایط غیر متعارف فرهنگی به مصرف آن پرداختهاند. دولتهای ملی و محلی به تدریج با وضع قوانین، تملك و فروش مصرف مواد مذكور را خارج از چارچوب مقررات غیرقانونی اعلام كردهاند.
-نظریههایی کهن
بیان نظریات روان شناسان و جامعه شناسان در مورد اعتیاد وقتی معنا و مفهوم کار بردی خواهد داشت که به فرد معتاد از هر نوعی که باشد به عنوان بیماری که نیاز به درمان دارد بنگریم . بیماری که در درون و افکارو هیجانات خود انگیزه های فردی ، اجتماعی، اقتصادی داشته و از کانال یکی یا تمام این موارد به چیزی که نداشته روی آورده تا شاید از این طریق به آنچه به عنوان کمبود یا فرار از واقعیات بوده است دست یابد . پس اعتیاد درابتدا یک رویکرد روانی دارد که ریشه در خیلی از مسایل خواهد داشت .
آدمی همواره در مورد سلامت جسم ، روابط اجتماعی و جایگاه خود در این عالم نگران بوده است طبق نظریههایی کهن که امروزه هم به چشم میخورد،اختلال روانی نتیجه عملکرد نیروهای ماوراء طبیعی و جادوئی مثل ارواح شرور و شیطان است. در جوامعی که این نظریه را باور داشتند، درمان به صورت جن گیری انجام میشد.
- سقراط ، افلاطون و ارسطو
در تاریخ اختلالات روانی این عقیده نیز رواج داشته که آنها را ناشی اختلال کارکرد بدن میدانستند. در یونان باستان به درمان این اختلالات در معبد الهه سلامت میپرداختند. بقراط اهمیت مغز را در تبیین این اختلالات دریافت و درمان مبتنی بر استراحت ، استحمام و رژیم غذایی را توسعه بخشید. حرکت به سوی توجیهات منطقی در تبین رفتار را سقراط ، افلاطون و ارسطو تقویت کردند.
افلاطون رفتار پریشان را برخاسته از تعارضات درونی بین هیجان و عقل به شمار میآورد. برخورد به مبتلایان به این اختلالات خط سیری از برخورد غیر انسانی تا برخوردهای انسانیتر را شامل میشود. جنبش معطوف به درمان انسانیتر با این بیماران با کارهای فیلیپ پنیل آغاز شد. بتدریج تغییرات اصلاحیتر بیشتری آغاز و ادامه یافت و تحقیقات علمی در سبب شناسی ، طبقه بندی و درمان اختلالات انجام گرفت(همان
اختلالات کمبود توجه * اختلال اضطراب جدایی ، گنگی انتخابی ، اختلال ،اختلالات مربوط به مصرف مواد * اختلالات اضطرابی (اختلال هراس ، جمع هراسی ، اختلال * اختلالات شبه جسمی (اختلال جسمانی کردن ، اختلال تبدیلی ، خود بیمار انگاری ، اختلال بدریختی بدن) * اختلال شخصیت چند گانه و اختلال مسخ شخصیت *اختلالات هویت جنسی و جنسیتی *اختلالات کنترل تکانه (اختلال انفجار دورهای ، جنون دزدی *اختلالات شخصیتی (پارانوئید ، اسکیزوئید ، اسکیزوتایپی ،) ضداجتماعی ، مرزی ، نمایشی ، خودشیفته ، دوری گزین * وابسته و اختلال شخصیت وسواسی و جبری (ممتاز، 1381).
قلمرو گرایش به اعتیاد
به طور کلی علل گرایش به اعتیاد را می توان در دو حیطه درونی و بیرونی که شامل سه قلمرو فردی، خانوادگی و اجتماعی است مطرح کرد:
-حیطه درونی
بسیاری از روان شناسان علل رفتارهای انحرافی را بر حسب نقص شخصیت فرد کجرو توجیه می کنند و بر این باورند که برخی از گونه های شخصیت، بیشتر از گونه های دیگر، گرایش به تبهکاری و ارتکاب جرم دارند. علل فردی گرایش به اعتیاد بیشتر بر مبنای نظری دیدگاه های روان شناختی متکی می باشند. با دانستن عواملی که فرد را در معرض خطر اعتیاد قرار می دهند، می توان افراد در معرض خطر را شناسایی کرد و برای پیشگیری از ابتلای آنان به اعتیاد، برنامه ریزی های دقیق و مؤثر انجام داد.
الف. مشکلات روانی:
گروهی از افراد که بعضاً ضعیف النفس هستند، قدرت مقابله با مشکلات و ناکامی ها را ندارند و اعتیاد را راه نجات خود تلقّی می کنند؛ برای رهایی از ناراحتی ها، فشارهای روانی، بی اعتمادی به خویشتن و رفع هیجانات درونی در جستوجوی پناهگاهی امن، به مواد مخدّر و یا مصرف داروهای روان گردان پناه می برند. این افراد فکر می کنند که با مصرف مواد از گرفتاری های زندگی رهایی می یابند و دنیا را به نحو دیگری مشاهده می کنند؛ زیرا حالت تخدیری دارو و مواد مخدّر سبب می شود که تا مدتی فرد معتاد نسبت به مسائل، مشکلات و واقعیت های زندگی بی تفاوت باشد. همین فرار از زیر بار مشکلات فردی، عامل عمده برای کشش افراد به طرف مواد مخدّر است(فرجاد، 1365، ص 143)